» مطالب » پنداشت‌ها » کسی نمی‌خواهد مدرسه برود!
تعطیلی مدرسه
پنداشت‌ها

کسی نمی‌خواهد مدرسه برود!

فروردین 29, 1402 40129

«اعلام خطر و پیش‌نگری دربارۀ پدیدۀ توافق همگانی برای تعطیلی مدارس! »


ابراهیم اصلانی/ روانشناس فرهنگی
صدای معلم

ماجرای تعطیلی گستردۀ مدارس از اسفند 1398 شروع شد. قبل از آن هم به دلایلی مانند آلودگی هوا یا سرما و یخبندان، مدارس بیشتر در تهران و شهرهای بزرگ کم‌وبیش تعطیل می‌شدند، اما منشاء تعطیلی عمومی و فراگیر، شیوع کرونا بود. مقامات رسمی کشور و متولیان آموزش‌ و پرورش که تا قبل از آن ؛ کاربرد‌های اینترنت، تلفن همراه و فضای مجازی را مفسده‌انگیز می‌دانستند ناخواسته و از سر اجبار اولاً آموزش غیرحضوری را پذیرفتند و ثانیاً در برابر «آموزش مجازی» سر تعظیم فرود آوردند و حتی خودشان وارد عرصۀ اپلیکیشن و تولیدات محتوای مجازی شدند.

عوامل متعددی موجب شدند که رویکرد آموزش غیرحضوری و آموزش مجازی به مذاق متولیان خوش بیاید و روی آن به‌عنوان یک راهکار دائمی آموزش حساب باز کنند. بعضی از این عوامل عبارت بودند از:

ادامۀ کرونا، وضعیت اقتصادی کشور، نبود بودجه برای اقدامات اساسی آموزشی، به‌صرفه بودن، کاهش معضلات مدرسه‌داری، دردسر کمتر دانش‌آموزان، جلب رضایت والدین، کنار آمدن بیشتر معلمان با این شرایط، مسئولیت کمتر برای همۀ عوامل مدیریتی، و بعدها حتی دلایل سیاسی و امنیتی هم به این موارد افزوده شدند.

انجمن بهره‌ وری ایران در مهر ماه 1400 نشستی با عنوان «بهره‌وری در مدرسه» برگزار کرد. در این نشست از محسن حاجی‌ میرزایی، وزیر پیشین آموزش‌ و پرورش (که در زمان آغاز کرونا وزیر بود) سؤال شد: «در دورۀ وزارت چه اشتباهی کردید که اگر الان بود آن را انجام نمی‌دادید؟». با آن‌ که خودم یکی از سخنرانان نشست بودم و در جلسه حضور داشتم ولی به لحاظ امانت‌داری، پاسخ حاجی‌میرزایی را از ماهنامۀ اندیشۀ بهره‌وری (شمارۀ 5 / آبان 1401 / ص 41) نقل می‌کنم:اگر همین بی‌تدبیری، ضعف در درک تربیتی، انفعال، ناتوانی در برنامه‌ریزی، پیش‌بینی سناریوهای احتمالی و ممکن، ضعف در جذب بودجه و…، در آموزش‌ و پرورش ادامه یابد و در مورد تعطیلی مدارس حساسیت و احساس تهعدی وجود نداشته باشد، با یک فاجعۀ بزرگ تربیتی روبه‌رو خواهیم بود.

«دورۀ مسئولیت من مواجه شد با دورۀ کرونا؛ مدارس همه تعطیل شدند و ما روی بستر فضای مجازی رفتیم و شاد تولید شد. خطای ما این بود که مدرسه را از جریان خارج کردیم. نباید از اول می‌گفتیم مدرسه تعطیل است. بین مدرسه تعطیل است و دانش‌آموزان مدرسه نیایند، تفاوت وجود دارد. وقتی مدرسه را تعطیل کردیم این شبکۀ گسترده از هم گسیخت. مدرسه کانون پیوندها بود و باید برقرار می‌ماند. دو ماه بعد من متوجه شدم و این تصمیم را برگرداندم».

البته این‌که دو ماه بعد چه اتفاقی افتاده و چه چیزی برگشته، به شدت جای ابهام و سؤال دارد. گسیختگی که حاجی‌میرزایی از آن سخن می‌گوید در عمل ادامه یافت و بیشتر و بیشتر شد تا به امروز که به مرز فاجعه رسیده است. من و شاید خیلی‌های دیگر در همان ایام کرونا مطالبی دربارۀ مخاطرات تعطیلی مدارس و تأثیرات جبران‌ناپذیر آن بر آسیب به فرایندها اجتماعی و عاطفی تربیت نوشتیم که طبعاً گوشی برای شنیدن نبود. یکی از تأکیدات من، روی آوردن به راهکارهایی بود که با حفظ چهارچوب‌های بهداشتی و ایمنی و افزایش ساعات کاری مدارس، امکان حضور نوبتی دانش‌آموزان در مدرسه فراهم شود. یک نکتۀ اساسی چنین راهکارهای صرف هزینه و تأمین بودجۀ آن بود، امری که برای مقامات به‌صرفه نبود و اصلاً نمی‌خواستند به آن فکر کنند.

همه داریم به تعطیلی مدارس عادت می‌کنیم

حالا سه سال از شروع ماجرای تعطیلی مدارس می‌گذرد. دو سال، بهانۀ عمده کرونا بود. رسیدیم به سال سوم که تصور می‌کردیم بلای کرونا کاهش یافته و دانش‌آموزان می‌توانند به مدرسه بازگردند. تازه کلی اما و اگر داشتیم که بعد از دو سال چه باید کرد که بچه‌ها و معلم‌ها با مدرسه سازگار شوند. هنوز در این فکر و خیالات بودیم که موج جدید تعطیلی‌ها فرارسید؛ یک روز به خاطر سرما، یک روز آلودگی هوا و در نهایت ماجرای مسمومیت زنجیره‌ای در مدارس. مقامات در ماجرای ریشه‌یابی مسمومیت مدارس طبق معمول آن‌قدر تعلل کردند و فضا را در ابهام نگه داشتند که در نهایت ترس دانش‌آموزان و والدین تشدید شد و همه به این اتفاق‌ نظر رسیدند که فعلاً اگر نمی‌شود کاری کرد امکان تعطیلی مدرسه که وجود دارد!خطای ما این بود که مدرسه را از جریان خارج کردیم. نباید از اول می‌گفتیم مدرسه تعطیل است.

در نهایت، در وضعیتی هستیم که می‌توان به هر گونه ایده و احتمالی دربارۀ تعطیلی مدارس فکر کرد؛ از آنچه که تاکنون پیش آمده و تجربه کرده‌ایم تا رویدادهایی که الان شاید به عقل‌مان نرسد ولی از جایی سروکله‌اش پیدا می‌شود که اصلاً فکرش را هم نمی‌کردیم! با یک پیش‌نگری، امکان این پیش‌بینی وجود دارد که سریال تعطیلی مدارس با انواع بهانه‌ها و دلایل موجه و ناموجه ادامه یابد. اگر در دو سال قبل همه یک دلیل مشخص (شیوع کرونا) برای تعطیلی مدارس داشتیم در سال گذشته طی یک تفاهم پنهان و اعلام‌ نشده توافق کردیم که مدارس تعطیل باشند؛ هر کس و هر گروه هم دلایل خاص خود را داشت. از کجا معلوم که این تفاهم و توافق همگانی ادامه نداشته باشد؟

همه راضی!

هر یک از ذی‌نفعان مدرسه به نوعی در این توافق همگانی سهیم هستند و به تعبیری، نفعی از آن می‌برند:

مجموعۀ مدیریتی: منظورم از مجموعۀ مدیریتی مدیران ادارات آموزش‌ و پرورش و مدیران مدارس است. حسن تعطیلی مدارس برای این گروه آن است که از خیلی دردسرهای مدرسه‌داری در امان می‌مانند. هم در هزینه‌های مصرفی و هزینه‌های نگهداری مدرسه صرفه‌جویی می‌شود، هم خطر و مشکلی پیش نمی‌آید و هم خیال‌شان از بابت مسائل سیاسی و امنیتی راحت می‌شود.
معلمان: بیشتر معلمان در طول سه سال با انواع ترفندهای آموزش غیرحضوری و استفاده از امکانات آموزش مجازی، آموزش آفلاین و انواع اپلیکیشن‌ها آشنا شدند. بنابراین، برای معلم‌ها تقریباً مدرسه رفتن و نرفتن فرق چندانی نمی‌کند.
دانش‌آموزان: طبق یک سنت همیشگی، مدرسه نرفتن و تعطیلی مدرسه خواستۀ دانش‌آموزان است! دانش‌آموزان و به‌ویژه دانش‌آموزان دبیرستانی در سه سال گذشته تق‌ولق مدرسه رفته‌اند و آرزوی‌ قلبی‌شان برای تعطیلی مدارس، ناخواسته و از غیب، برآورده شده است! آیا این دانش‌آموزان حاضر هستند راحتی در خانه ماندن و سرگرمی آموزش غیرحضوری را با مدرسه رفتن و تبعات آن جایگزین کنند؟! در موضوع مسمومیت مدارس هم اخباری شنیده است که حداقل در بعضی از موارد خود دانش‌آموزان به این تنش دامن زدند و با ترفندهای گوناگون فضایی در مدرسه ایجاد کردند که القا شود به مدرسه حمله شده و دانش‌آموزان در معرض خطر قرار گرفته‌اند.
والدین: تنها گروهی که کم‌وبیش از تعطیلی مدارس دل خوشی نداشتند والدین بودند. در روزهای کرونا فشار زیادی به والدین وارد آمد، هم از جهت خانه ماندن بچه‌ها و هم از جهت الزام به مشارکت اجباری در آموزش فرزندان. در تعطیلی‌های دیگر والدین دچار چنددستگی و بلاتکلیفی بودند. مثلاً در تعطیلی‌های مربوط به آلودگی هوا، عده‌ای موافق مدرسه نرفتن فرزندان‌شان بودند و عده‌ای هم انتظار داشتند تمهیداتی برای تعطیل نشدن اندیشیده شود.
با پیش آمدن موضوع مسمومیت زنجیره‌ای مدارس، بیشتر والدین به جمع موافقان تعطیلی مدارس پیوستند و هم‌چنان بسیاری از آن‌ها در مورد بازگشت فرزندشان به مدرسه مردد هستند.

یک اعلام خطر

با آنچه پیش آمده است، باید اعلام خطر شود که تعطیلی مدارس در حال تبدیل شدن به یک رویۀ جاری و عادی است. همۀ ذی‌نفعان هم در قبال این رویه به رضایت و توافق رسیده‌اند و حساسیت و نگرانی چندانی برای تعطیلی مدارس ندارند. با یک پیش‌نگری بر مبنای همین شواهد و تحلیل احساسات عمومی، این پیش‌بینی و حدس دور از انتظار نیست که در سال‌ تحصیلی بعد هم این رویه ادامه داشته باشد. یافتن دلیل و بهانه هم سخت نیست. یک سری از عوامل مانند آلودگی هوا و برودت هوا که هم‌چنان باقی خواهند بود. غیر از مسمومیت زنجیره‌ای هم احتمالاً رویدادها و بهانه‌های جدیدی خواهند بود تا همه بر توافق تعطیلی مدارس مهر تأیید بزنند.

بارها گفته‌ام که فارغ از وضعیت نظام تربیتی ایران، کاستی‌های آموزش و کیفیت ضعیف مدرسه‌داری، حداقل برای مسائلی مانند تقویت مهارت‌های اجتماعی و ایجاد فرصت برای دوستی و ارتباط مؤثر، فعلاً جایگزین دیگری غیر از مدرسه نداریم؛ ضمن آن‌که تعطیلی مدارس مسئولیت تربیتی والدین را بیشتر می‌کند، امری که از عهدۀ آن برنمی‌آیند.

اگر همین بی‌تدبیری، ضعف در درک تربیتی، انفعال، ناتوانی در برنامه‌ریزی، پیش‌بینی سناریوهای احتمالی و ممکن، ضعف در جذب بودجه و…، در آموزش‌ و پرورش ادامه یابد و در مورد تعطیلی مدارس حساسیت و احساس تعهدی وجود نداشته باشد، با یک فاجعۀ بزرگ تربیتی روبه‌رو خواهیم بود.

به این نوشته امتیاز بدهید!

سردبیر پنداشت

سردبیر پنداشت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ×
    ورود / عضویت