» مطالب » پنداشت‌ها » نقدی بر برنامه درسی علوم اجتماعی
جامعه شناسی به مثابه فرم هنری
پنداشت‌ها

نقدی بر برنامه درسی علوم اجتماعی

شهریور 8, 1402 50113

نیزبت از منتقدان برنامه درسی علوم اجتماعی و جامعه‌شناسی در دانشگاه‌هاست و معتقد است که روش آموزش این علوم، علم‌زده و فاقد اثرگذاری و عمق است.

به تازگی کتاب «جامعه شناسی به مثابه فرم هنری» نوشته رابرت نیزبت (۱۹۱۳- ۱۹۹۶) نظریه پرداز معروف آمریکایی منتشر شده است. نیزبت در این کتاب به جایگاه هنر و قوای خلاقه انسان در آفرینش علمی چه در نظریه‌پردازی و چه علوم کاربردی و انضمامی می‌پردازد. او نه تنها معتقد است تضادی بین علم و هنر نیست بلکه حتی علوم اجتماعی و در رأس آنها جامعه‌شناسی را خود فرمی هنری می‌پندارد که از همان تکنیک‌ها و رویکردهای خلاقه‌ی هنری در شکلگیری و توسعه‌اش بهره جسته است.

صرف نظر از ایده‌های جالب و خواندنی نیزبت درباره رابطه علم و هنر، نکته‌ای که مایلم بر آن تاکید کنم نگاه او به آموزش علوم بالاخص علوم انسانی- اجتماعی است. نیزبت از منتقدان برنامه درسی علوم اجتماعی و جامعه‌شناسی در دانشگاه‌هاست و معتقد است که روش آموزش این علوم، علم‌زده و فاقد اثرگذاری و عمق است. نیزبت برنامه درسی در رشته‌های علوم اجتماعی را روش‌زده و سطحی می‌داند و بر این باور است که تا زمانی که روش آموزش علوم اجتماعی تغییر نکند، خلاقیت و آفرینش علمی که پیشتر در جامعه‌شناسان مؤسس و نظریه‌پردازان و پژوهشگران اصیل این رشته (و البته همه دشته‌های علمی دیگر) وجود داشت، قابل ادامه و بازآفرینی نخواهد بود.

نیزبت می‌نویسد:
اکتشاف اصیل هرکز منظم، سازمان‌یافته یا نظام‌مند نیست… این واژگان را باید بر سردر هر ساختمانی که به علوم فیزیکی و به ویژه علوم اجتماعی اختصاص یافته حک کرد. چقدر فرق می‌کرد اگر علوم اجتماعی در آغاز شکلگیری نظام‌مندش در قرن نوزدهم، هنر را نیز همراه علوم فیزیکی به‌منزله مدل در نظر می‌گرفت. آنچه در بسیاری از موارد اتفاق افتاد این بود که اصول روان‌شناختی حاکم بر علوم فیزیکی بر فرم، بلاغت و منش علمی علوم انسانی سیطره یافت….

کافی است خطاهایی را در نظر بگیریم که امروز تحت عنوان «مدرک» «راستی آزمایی» یا «اعتبارسنجی» در کلاسهای درس مرتکب می‌شوند اینکه شخص باید دنبال حقیقتی بگردد که دست کم به لحاظ نظری در دسترس دیگران باشد، حرفی نیست. اما نمی‌توان از آن نتیجه گرفت پژوهش و کاوشی که دیگران نتوانند آن را در هر مرحله به نحو عینی راستی آزمایی کنند، فاقد ارزش است…

یکی از آسیب‌های تقدیس روش که شامل نظریه‌سازی هم می‌شود این است که دانشجویان را قانع می‌کند برای ایده کوچکی که راستی‌آزمایی شده، ارزشی بالاتر از ایده بزرگی قائل باشند که از طریق تکنیک‌های راستی‌آزمایی کتاب‌های درسی هنوز محل تردید است. سال‌های پیش فلوریان زنانیتسکی از آسیب‌هایی که روش‌شناسی در برنامه درسی جامعه‌شناسی بر ذهن‌های جستجوگر جوانان وارد می‌کند، این طور نوشت:

«نشستن تکنیک‌های جدولی به جای روش‌های اندیشه‌ورزانه به حذف تفکر نظری از فرایند پژوهش علمی می‌انجامد… هر کودکی می‌تولند با از بر کردن قوانین تکنیکی  و فرمول‌های آماری و بدون آموزش بیشتر، از مواد داده شده هر اسنتتاجی را بکند که از نظر آماری ممکن باشد… با این برداشت نقش تفکر خلاق در علم به فرمول‌بندی فرضیه‌ای فروکاسته می‌شود که با ابزارهای تکینیکی قابل سنجش باشد. حتی اگر فرمول‌بندی ممکن باشد نظر به محدودیت‌های اجتناب‌ناپذیر روش، نتیجه چیزی جز کلی‌گویی سطحی و بازتاب عملی عقل سلیم نخواهد بود. در این نوع از مسئله‌سازی جایی برای تفکر خلاق و حتی پیشرفت علمی وجود ندارد.»

نیزبت در کتابش بحث می‌کند که برای رشد خلاقیت علمی، برنامه درسی علوم اجتماعی باید خود را از سیطره روش بیرون بیاورد و با علوم اجتماعی را در بستر تاریخ، فلسفه و هنر وادبیات بکاود. گرچه علم و هنر هر یک از جهاتی حوزه‌های مستقلی از هم هستند اما در منابع تخیل و الهامشان و نیز تکنیک‌ها و رویکردهایشان از یکدیگر وام می‌گیرند و اگر با نگاهی دقیق به تاریخ شکل‌گیری آنها بنگریم متوجه همزمانی و موازی بودن رشد این دو می‌شویم به عبارت دیگر دوران شکوفایی هنر، همزمان دوره شکوفایی علمی نیز بوده است و بالعکس.

 

درباره رابرت نیزبت بیشتر بخوانید:‌ رابرت نیزبت جامعه‌شناس و نظریه‌پرداز آمریکایی

به این نوشته امتیاز بدهید!

سردبیر پنداشت

سردبیر پنداشت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ×
    ورود / عضویت